×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

ادبي سرگرمي اجتماعي

× /اجتماعي/ادبي/سرگرمي
×

آدرس وبلاگ من

asan2000.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/asan2000

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

من وتو

من وتو
برای رسیدن بهم
هیچ چیز کم نداریم بغیر از یک
معجزه
برایت آ سمانی خواهم کشید
پر از ستاره های همیشه نورانی
تو در کنار من روی ابرها
من غرق آنهمه مهربانی
وقتی تو نیستی
نگاهم حوصله نمیکند
پایش را از چشمم بیرون بگذارد
از هیاهوی زمین بیزار شده ام
سهراب قایقت جایی برای من دارد؟
چقدر باید بگذرد؟
تامن
در مرور خاطراتم
وقتی از کنار تو رد میشوم
تنم نلرزد
بغضم نگیرد
نقاش خوبی نبودم
اما این روزها
به لطف تو
انتظار را دیدنی میکشم
شب را دوست دارم
چرا که در تاریکی
چهره ها مشخص نیست و هر لحظه
این امید
در درونم ریشه میزند
که آمده ای
ولی من ندیده ام
و درخت هم که باشی
من دارکوبی میشوم
که هفتادوسه بار
در دقیقه
تورا می بوسد
می نویسم دوستت دارم و
قایمش میکنم
تو به درد زندگی نمیخوری
تورا باید نوشت و
گذاشت وسط همان شعرها و قصه هایی
که ازشان آمده ای
عیبی ندارد
بازهم خودت را به آن راه بزن
به
آن راه
خودت را که به آن راه میزنی
میخواهم تمام راههای دنیا خراب شود
دلت طفل بود
قدت به قد عاشقی نمیرسیدکه
کوچک شمردی
عظمت عاشقانه هایم را
من
سو سو میزنم
فانوسها تماشایم میکنند
کاش میفهمیدی قهر میکنم تا که
دستم را محکمتر بگیری
که بلند تر بگویی
بمان
همین
چقدر سرد است
وقتی
میخواهمت و نیستی
وقتی دیر می آیی
دلم هزار جا نمیرود
یک جا میرود
آنهم 
خانه رقیب
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
باچراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس -هیچ کس اینجا به تو مانندنشد
خواستند از تو نویسند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند ((نشد
در آغوشم که میگیری
آنقدرآرام میشوم
که فراموش میکنم
باید نفس بکشم
شب هایم پر شده از خواب هایی
که در بیداری انتظارش را دارم
میدانی؟
بیا بنشین اینجا تا برایت
کمی درد دل کنم
نکند نیایی و من اینجا
از غصه ی دلتنگی ات بمیرم
تو تعبیر خواب بلدی دلکم؟
بیا تعبیر کن که تا تو فاصله ای نمانده
بیا و دلخوشیم را برایم به باور برسان
فقط بیا
بودنت را میخواهم
سیگار دارید؟
میخواهم خاطره دود کنم
بر تمام قبرهای این شهر بوسه بزن
شاید بیاد بیاوری
کجا مرا جا گذاشته ای؟
من در تنهاترین قبر این شهر خفته ام
صدای کلاغ ها را میشنوی؟
دارند برایم فاتحه میخوانند
من شیفته میزهای کوچک کافه ای هستم
که بهانه نزدیکتر شدنمان میشوند
و من
روبروی تو
میتوانم تمام شعرهای ناگفته دنیا را
برایت
یکجا بسرایم
چهارشنبه 5 مرداد 1390 - 8:45:55 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://asan2000.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 8 مرداد 1390   8:43:56 AM

دوست عزیز سلام.

ضمن تشکر از بازدید شما لطفا از نظرات خود اینجانب را بهره مند فرمایید.باتشکر.